بلاخره رفتیم گردش . . .
بلاخره بعد از تقریبا دو ماه دیروز از تعطیلات عید فطر استفاده کردیم و با دوست بابا امیر و خانواده اش رفتیم طرفای سد لتیان . . . همه چی خوب بود مخصوصا اینکه اونا یه پسر کوچولوی 5 ساله داشتن که حسابی با آرش جور شده بود البته خیلی شیطون بود و هر کاری که آرش بلد نبود یادش داد خلاصه اینکه آرش حسابی اون روز خوش گذروند و کلی خاک بازی و گل بازی کرد اونقدر کثیف شده بود که وقتی برگشتیم مستقیم بردمش حمام ولی یه تنوع براش بود اونقدر خودش رو خسته کرده بود که بعد از حمام خوابش برد . . .
نویسنده :
مامان مریم
0:23